یک روز خوب
یک روز خوب خوبی نانازم-٢٧/١٢/٨٩- امروز غیر از اتفاق صبح که البته اونم خوب بود چون به خیر گذشت ، روز خوبی بود. صبح که بالاخره بعد از گشتن های بسیار چند روزه ، یه فرش کوچولوی خوشکل برای دخترمون خریدیم . عصر هم من و بابایی خوشکل کردیم و کلی عکس یادگاری گرفتیم ،از آخرین روزای تو دلی بودن دخملمون.قراره یکی از اونها رو بزرگ کنیم و احتمالا ً تو اتاق دختری بگذاریم. بعد هم سه تایی رفتیم پیاده روی ، توی خیابون اصلی کیانپارس.چه شلوغی و هیاهویی بود ، حس خوب نزدیک شدن عید رو می شد فهمید ،من که شلوغی رو خیلی دوست دارم ، از سکوت و تنهایی و بی تحرکی خوشم نمیاد. دو تا آیس پک خیلی خوشمزه هم ...