داستان اختیار انسان و اراده الهی
داستان اختیار انسان و اراده الهی (٢٨/١٢/٨٩)
دختر خوبم صبحت به خیر
داستان اختیار انسان و اراده الهی ،از جمله مسائلی است که به شدت ذهن انسان ها رو درگیر کرده است و با وجود راهنمایی های مظاهر ظهور الهی ،همچنان بطور کامل برای بشر روشن و واضح نشده است.
یکی از موضوعات مرتبط با مسئله جبر و اختیار ، تاریخ تولد انسان هاست. مدتی هست که ذهن من درگیر این قضیه ست که اگر تاریخ تولد انسان ها جزو مسائلی است که خارج از اختیار انسان است ، پس چطور در این همه تولد های سزارینی تاریخ تولد ها توسط انسان ها تعیین می شود ، آیا این دخالت در کار حق است؟
در هر حال این جریان را تعریف کردم تا به این موضوع برسم که من هم به استناد مسئله سزارینی ها ،به خودم این جرأت را دادم که بنا به قانون جاذبه به کائنات دستور بدهم که شرایط را طوری تنظیم نمایند که دختر ناز من در تاریخ ۹/۱/۱۳۹۰،در ساعت ۹ صبح ،طی یک زایمان راحت چشمای نازش رو به این دنیا باز بکنه .
بعد هم وقتی بدنیا اومد دکتر اون رو روی سینه مامان طاهره ش بگذاره و دختر نازم با چشمای ناز و درشتش ،هشیارانه به صورت پر از ذوق و شوق و بهت زده از اراده حق مامانش خیره بشه و بعد مامان دعای حین تولد رو در گوش راست دخترش سه بار می خونه.
البته این به این معنی نیست که خواسته ای خلاف اراده حق داشته باشم ، اگر خالق مهربون چیزی غیر از این بخواد من و بابایی تسلیم اراده الهی هستیم،ولی اگر در این قضیه اختیار را به ما سپرده ،ما اینگونه انتخاب کردیم.
منتظر می شینم ،ببینیم چه پیش می آید.