بابای خیلی خیلی خیلی ........مهربون

بابای خیلی خیلی خیلی ........مهربون -٢٧/١٢/٨٩-

ناناز مامان در چه حالی خانم گل

می خوام امروز از مهربونی بابایی بگم..........

 قدیما ،اون قدیم ندیما ، معمولا ً باباها خیلی با نی نی هاشون مهربون نبودن و یک اصطلاحی به اسم پدر سالاری بوده و بابا ها بیشتر دستور می دادن . البته به نظرم حتی در اون زمان ها هم بابا ها عاشق نی نی هاشون بودن ،ولی خوب فرهنگشون اجازه نمی داده که احساساتشون رو به شکلی زیبا  ابراز کنند،اما امرزو ورق به نفع نی نی های ناز برگشته ...........

اکثر باباهای امروز خیلی مهربونند و عاشق نی نی هاشون هستند...

یکی از اون باباهای خیلی خیلی خیلی ،مثبت بی نهایت  مهربون ،بابای شماست که عاشق شماست

 نمی دونی در این مدت به عشق دخترش چه ها که نکرده ، ای کاش می تونستم این لحظات رو ثبت کنم ، هر چند نیازی نیست ،چون می دونم تا الان به خوبی عشق و محبت بابایی رو  احساس کردی و همچنان احساس خواهی کرد ،در تک تک لحظه های زندگیت ،دختر گلم.

بابایی در این مدت شما رو معمولا ً شیر عسل صدا میکنه. هر وقت می خواد باهات صحبت کنه ، با اسم شیر عسل شروع میکنه.

بابایی بعد از تموم شدن کار آخرش در آذر ماه ،تصمیم گرفت که دیگه کار جدیدی نگیره و تا تولد دختر نازش پیش  مامانی و شیر عسل بمونه و از اونها مراقبت بکنه و در ضمن به کمک مامانی کارای لازم پیش از ورود دخترش رو انجام بده، توی این مدت بابایی خیلی خیلی کمک حال من بود، اگر بابایی خونه نمی موند ،من به تنهایی از پس کارها و خرید ها بر نمی اومدم.مخصوصا ً که تمام کارای خونه تکونی امسال به گردن بابا آرام افتاد. 

شما باید خیلی قدر بابایی رو بدونی وخیلی بهش احترام بگذاری ، هر چند می دونم غیر از این نیست و شما به خوبی حق دختر بابا بودن رو به جا میاری.من باید به فکر خودم باشم ،چون شما دوتا از همین الان حسابی با هم جورید ،شما هم شیر عسلیه بابایی تشریف دارید. فدای وجودت بشم عزیز دلم.