طنینطنین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

نوگل گلستان عشق و محبت الهی

اولین مهمونی

1390/3/1 14:27
نویسنده : مامان طاهره
247 بازدید
اشتراک گذاری

اولین مهمونی

بالاخره دل رو به دریا زدیم و رفتیم مهمونی. 2 اردیبهشت وقتی تنها 24 روز از حضورت در این کره خاکی میگذشت. تصمیم گرفتیم بریم خونه ارسام کوچولو. البته همین ارسام کوچولو 8 ماه از شما بزرگتره و الان واسه خودش کلی مرد شده .

خلاصه سرهمی نارنجیت رو واسه اولین بار تنت کردم.وای عروسک ناز مامان آدم دلش میخواست بخورتت اینقدر که ناناز شده بودی. بعد از اینکه بابا آرام کارهاش رو انجام داد و من و شما ضمن انجام کارهامون سریال "ستایش" رو نگاه کردیم.-البته شما خواب و توی بغل  مامان بودی- رفتیم مهمونی.

خوب بود خوش گذشت، هر چند شما تمام مدت خواب بودی و همه حوصلشون سر رفت دوست داشتن بیدار باشی و بازی کنی ،ایشالله اون روز هم میرسه.

در ضمن توی ماشین که نشستیم بابا آرامی یه ترانه  رو انتخاب کرد گفت این ترانه برای دخترمه،واقعا ً قشنگ بود. من که کم کم داره حسودیم میشه،توی این مدت بابا آرامی واسه مامانی تا حالا ترانه ای انتخاب نکرده بود ، البته بگم خیلی وقت ها توی ماشین که می شینیم و ترانه ای پخش میشه خطاب به من جملات عشقولانش رو تکرار میکنه ،ولی خوب برای دختری یه ترانه کامل تقدیم کردند. ترانه از نریمان بود،یه تیکش میگفت"به به که تو نازنینیم   رسیدی از راه " متن کاملش الان خاطرم نیست ولی یک موقع متنش رو توی وبلاگت می گذارم.

اینم خاطره اولین مهمونی رفتنت عزیز دلم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)