طنینطنین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

نوگل گلستان عشق و محبت الهی

درد دل مامانی با طنین

1390/3/1 14:46
نویسنده : مامان طاهره
292 بازدید
اشتراک گذاری

درد دل مامانی  با طنین

طنین عزیز مامان(٦/٢/٩٠)

الان سه هفته از حضورت در کنار من و بابایی میگذره، مامانی خیلی کلافه و سردرگم شده ، اصلا ً نمی دونم  چه حالی دارم ، راستش نمی تونم توصیفش کنم چون برای خودم هم نامفهومه. راستش اصلا ً نمی دونم کار درست و غلط چیه ، هر شخصی هم که به دیدنمون میاد یا تماسی میگیره یک توصیه برای مامانی داره، توی این همه کلافگی این توصیه های جور واجور که اکثرا ً هم مغایر با مطالبی کتب علمی یا بر خلاف نکات متخصص اطفال شما هستند بیشتر مامان رو آشفته می کنند.

دلم می خواد توی این همه منابعی که خواندم یا مطالبی که شنیدم ،کتابی وجود داشت که شرحی از شرایط دوران نوزادی و آنچه که یک مادر باید انجام بدهد موجود بود، به نظرم منابع موجود خیلی کلی هستند.

مثلا ً دکتر اطفال و بهیاران  بهداشت  معتقدند  که  اصلا ً نباید به کودک شیشه یا پستونک داد ،فقط و فقط شیر مادر. می پرسم  چه وقت هایی باید به بچه شیر داد ، طول شیر خوردن ،فواصل شیر خوردن  بطور طبیعی ،چقدر باید باشه ؟ دکترت میگه  کی و چقدر رو حاج خانم تعیین می کنند ،هر وقت خواست و هر چقدر که خواست باید بدی . اونوقت الان دو روز که شما صبح که بیدار میشی-حدود 6 ، 7 -دیگه نمی خوابی و همش عین گنجشک ها دنبال شیر می گردی.اونوقت فکر میکنی این مسئله چقدر طول بکشه خوبه ؟؟باورت میشه تا حدود ظهر ،حدود 11،12....

تمام این مدت دنبال شیر می گردی ، اونوقت چون شب خواب خوبی نداشتی و کسل هستی ، زودی خوابت می گیره و شیر خوردن رو رها میکنی ،دوباره سریع گریه میکنی ، فکر میکنی مامانی از شما گرفته. خوب دوباره بهت میدم که بخوری این بار خوابت می گیره ، چند لحظه نگهت می دارم که خوابت عمیق تر بشه ،بعد میگذارمت توی جات که بخوابی ،دو دقیقه بعد با گریه شدید دوباره بیدار میشی و معترض که چرا بهت شیر نمی دم ،چون دوباره با اون حال گریه دنبال شیر میگردی. خلاصه تقریبا ً دو تا صبح گذشته ،این برنامه من با شما بوده ، یعنی مامان دست و رو نشسته ، صبحانه نخورده و گیج و خسته از بی خوابی شب قبل ، صبح رو با شما این طور سر می کنه. حالا نمی دونم واقعا ً کار درست چیه؟ در این شرایط بقیه مامان ها چه می کنند ؟ خیلی دوست دارم کسی من رو راهنمایی آگاهانه و دقیق بکنه ، نه اینکه باز یک توصیه به توصیه های سر در گم کننده اضافه بشه. مثلا ً بعضی ها میگن چرا پستونک نمی دی ....  . اولا ً دلم نمیاد ، احساس میکنم که سرت کلاه گذاشتم ،دوما ً پس بحث اینکه دکتر ها میگن ندید ، دندون خراب میشه ، میل به مکیدن سینه مادر کم میشه و این حرفها ، چی میشه ؟ ، سوما ً از کجا تشخیص بدم که شما واقعا ً گرسنه نیستی و فقط دلت می خواد مک بزنی. بعد هم فرض اینکه شما فقط دلت بخواد مک بزنی ، خوب شما این مک زدن رو برای این دوست داری که سرت رو سینه مامانی گرما و بوی مامانی و صدای ضربان قلب مامانی آرومت میکنه ، ظلم نیست یه پسونک  بزارم دهنت و تو رو به حال خودت رها کنم .......

وای خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کمکم کن ،کمکم کن..........خسته شدم ، کم آوردم ، از اینکه نمی دونم در مورد این امانتی که دادی چی درسته و چی غلط کم آوردم.

طنین ! عزیز  مامانی خیلی دوستت دارم ، عاشقتم عزیزم. امیدوارم که خدای مهربون کمک کنه که مامانی تصمیم غلطی در مورد برخورد با شما نگیره.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)