طنینطنین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

نوگل گلستان عشق و محبت الهی

یک روز بارونی

1390/3/24 17:54
نویسنده : مامان طاهره
278 بازدید
اشتراک گذاری

 یک روز بارونی -٢٤/١٢/٨٩-

قلب مامان طاهره ابها

عزیزم دیروز یک روز پر کار داشتم این شد که نتونستم برای دخترم بنویسم. دیروز یک روز بارونی بود ،عجب بارون دلچسبی بود ، کلی من و بابایی در موردش باهات صحبت کردیم،چون رفته بودیم توی کیانپارس با ماشین گشتی می زدیم ،البته می خواستم برای دوخت پرده اتاق خودمون خریدهایی بکنم و یک آزمایش هم داشتم ،ولی زیر بارون خیلی مزه می داد، من و بابایی بارون رو خیلی خیلی دوست داریم ،به همین خاطر ذوق کرده بودیم و با همین ذوق در مورد بارون واست صحبت می کردیم.

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

ظهر هم تولد باران جون بود ، شایدم به خاطر باران ،آسمون شهرمون بارونی شده بود. تولد زیر بارون هم که صفایی داشت،آخه خاله مریم من و شما رو برای تولد باران دعوت کرده بود. اون هم توی پارک،فکرش رو بکن ، توی اون بارونا ما (مامانا و نی نی های  نی نی سایتی) دور هم جمع شده بودیم.به من که خیلی خوش گذشت ، مخصوصا ً اینکه دوستانم رو دیده بودم ،خیلی خوب بود ،مطمئنم به دخترم هم خوش گذشته چون صدای دوستاش رو شنیده. همه خاله ها هم حا و احوالت رو می پرسیدن،البته فعلاً با اسم مستعار صورتی. فدای صورتی جون مامان بشم.

بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com

شب هم با بعضی دوستان مهمان  نازی خانم  بودیم ،خوشحالم که در این مهمانی ها می برمت،کلی چیزهای خوب و قشنگ یاد می گیری.

 

                  یادت که نرفته نوگل بوستان عشق و محبت الهی بهار-بيست دات كام   تصاوير زيبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com،شما سرباز کوچولوی خدایی، رسالت مهم خدمت به عالم انسانی رو بر دوش داری، بنابراین مامان و بابا وظیفه دارن تا قبل از سن بلوغ که دیگه رشد روحانی و معنویت به خودت واگذار می شه ،تمام تلاششون رو برای پرورش روح پاک و لطیف و مهربونت انجام بدن.  عاشقتم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)