بدن درد 24/12/89
دختر گلم،خوبه از حال و احوال مامان بدونی ،چون مطمئنم وقتی تو بیای از شادی و شعف همه این دردها رو فراموش میکنم.
مامانی مدتی هست تقریبا ً از اول اسفند تا الان که به شدت بدن درد داره ، خصوصا ً از ناحیه زانو و ساق پا،خیلی اذیتم ،ولی چیزی که بیشتر اذیتم میکنه این هست که به خاطر این دردها و البته رعایت حال شما ،نمی تونم به کارام برسم ،نزدیک به عید هست و از طرفی منتظر مسافر ویژمون هستیم یه عالمه کار دارم ،ولی نمی تونم به خوبی به کارام برسم.
خیلی هم بی حال و بی حوصله و کلافه هستم . البته بخشی از این احساس ها به هورمون های بهم ریخته مامانی ارتباط داره ، بخشی از اون به خاطر هوای دلگیر این روزهاست که یا خاک یا ابر،بخشی هم به خاطر اتفاقاتی که توی این ماه افتاد ،صعودهایی که واقع شد و یک بخش هم به خاطر برخی حرفهایی هست که شنیدنشون بدجور دلم آدم رو میشکنه و به درد میاره.
امیدوارم با ورود به سال جدید اوضاع بهتر از این بشه و حال و هوای عید ،حال تازه ای به مامان بده،هر چند عیدا دیگه واسه مامان عید نمیشن!!!!!!!!مگر حضور شما عیدای ما رو رنگ و بوی متفاوتی بده.قلب مامانی