طنینطنین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره

نوگل گلستان عشق و محبت الهی

خاطرات طنین دو ماه و سه هفته ای

1390/4/1 0:28
نویسنده : مامان طاهره
371 بازدید
اشتراک گذاری

اتفاق مهم این هفته مهمون داشتن مامان  اونم با وجود من و دست تنها . مامانی مهمون خارجی داشت ، دختر عمه مامان بزرگ فریده  با پسرش یعنی خاله صدیقه و شاهین  که بعد از 5-6 سال به ایران آمدن ،یک سری هم منزل ما اومدن ، مهمانی دادن با وجود من برای مامان کمی سخت بود ولی من دختر خوب و آرومی بودم ،و همکاری لازم رو با مامان کردم ، یا آروم توی کریر توی آشپزخونه کنار مامان بودم و یا می خوابیدم. یک وقتهایی هم پیش خاله صدیقه بودم و باهاش حرف می زدم و می خندیدم ، اونم کلی از من خوشش اومده بود.

پس یادگیری این هفته همکاری با مامان.

غیر از این توی این هفته یک مهمونی هم رفتیم ، 26 خرداد که روز پدر بود ، با دو تا خانواده ی دیگه از دوستان مامان و بابا رفتیم منزل عمو شمیم و خاله مینا ، شب خوبی بود ، تازه عمو شمیم آهنگ گذاشت و گفت که خودمون رو  واسه عروسی ای  که هفته دیگه بود و همه دعوت بودیم ،آماده کنیم ، خوب بود ،خوش گذشت.               

امروز مامانی هم از طرف من یه هدیه به بابایی داد که عکسش رو بزودی اینجا میگذارم.

27 خردادهم یک جشن تولد دعوت بودیم ،جشن تولد رها جون made by Laie، باز هم طبق معمول من با مامان و بابا همکاری کردم و دختر خوب  و آرومی بودم ، مامان برای اولین بار توی سر من گیره و به گوش من گوشواره گذاشت ،البته از نوع برچسبش،کلی همه خوششون اومده بود. امروز یک اتفاق مهم دیگه هم افتاد من برای اولین بار خنده صدا دار برای مامان کردم ، و مامان کلی ذوق کرد،کنار مامان هم خاله سپیده نشسته بود، مامانی هم با ذوق توی اون شلوغی بابا آرام رو صدا کرد که بیاد من رو ببینه که چطور میخندم، ولی تا بابایی رسید خنده من تموم شده بود.

البته بار اول زمانی بود که مامان من رو برد توی اتاق دیگه شیر بده ،ولی اون کوچولو بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)