سالگرد ازدواج
دیروز(8 تیر 90) چهارمین سالگرد ازدواج من و بابا آرامی بود ،
نمی دونم چطور خدا رو شکر کنم از این همه خوشبختی ای که به من هدیه کرده ، بابا آرامی یک همسر فوق العاده ست ، خیلی مهربون و دوست داشتنی،همانطور که یه بابای خیلی مهربون برای شماست.
در این مدت که شما اومدی من نتونستم در مناسبتهایی که گذشت هدیه ای به بابایی بدم ،ولی این مناسبت خیلی خاص بود و دوست داشتم حتما ً چیزی تهیه کنم
بالاخره به این فکر افتادم که کلیپی از خاطرات این چهار سال تهیه کنم ، خیلی سخت بود چون خیلی به برنامه پاورپوینت وارد نبودم ،خلاصه سه روز کامل پای کامپیوتر بودم ، از ساعتهای خوابم زدم که هر طور شده آمادش کنم و بالاخره آماده شد فکر نمی کردم اینقدر خوب و تاثیر گذار باشه.
هدیه بابا آرامی ، تشکیل شده بود از عکس هایی که این 4 سال با هم گرفته بودیم و سه تا آهنگ ،اولیش آهنگ رقص تانگوی عروسیمون بود ، دومی آهنگی که گروه موسیقی تو عروسی از طرف من به بابا آرامی تقدیم کرده بود و سومی آهنگی که بابایی برای شما انتخاب کرده بود و عکس هایی از ورود شما به زندگیمون به همراه آهنگت.
بابایی که خیلی ذوق کرد و منم از ذوق اون خیلی خوشحال شدم
مخصوصا ً وقتی به آهنگ تو رسید خیلی خیلی خوشش اومد.
خدا رو شکر که زحماتم ارزشش رو داشت و باعث خوشحالی آرام جونم شدم.
بابا آرامی میگفت سال دیگه دخترمون بهمون هدیه میده، فدای شما بشم که قراره سالهای دیگه به مامان و بابات هدیه بدی.